غزل شماره 21
نوشته شده توسط : مهدی

ای نسيم سحر آرامگه يار كجاست؟

منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست؟

عقل ديوانه شد، آن سلسله ی مشكين كو؟

دل ز ما گوشه گرفت، ابروی دلدار كجاست؟

باده و مطرب و گل جمله مهياست، ولی

عيش بی يار مُهنا نشود، يار كجاست؟

 

شب تار است و ره وادی ايمن در پيش،

آتش طور كجا، موعد ديدار كجاست؟

دلم از صومعه و صحبت شیخ است ملول

يار ترسا بچه و خلوت خمار كجاست؟

آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند

نكته ها هست بسی، مَحرم اسرار كجاست!

هر كه آمد به جهان نقش خرابی دارد؛

در خرابات مپرسيد كه " هشيار كجاست؟! "

عاشق خسته، ز درد و غم هجران تو سوخت

خود نپرسی تو، كه آن عاشق غمخوار كجاست؟

هر سر موی مرا با تو هزاران كار است

ما كجاييم و ملامتگر بيكار كجاست!

حافظ! از باد خزان در چمن دهر، مرنج

فكر معقول بفرما، گل بی خار كجاست؟





:: بازدید از این مطلب : 1542
|
امتیاز مطلب : 187
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60
تاریخ انتشار : 2 / 2 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: